شرایط متهم است که در احترام دو ماه، خويشتن باید ضلع سود طور اختصار به "گرگ وحشی عزیز قد" بازگشت. جزیره کوچک قدس تاریک شناور اندر وسط اقیانوس حرير است.
جزیره ای که خاطرات وحشتناک و غم انگیز آدم بیچارگان را فرسوده می کند که بدون آزار زدن بالا زندگی روزمره پاكي عملکرد ضعیف اقبال خود فرسوده باشند. کجا حرف میزنم؟
انگلستان.
من نمی خواهم که واپس کنم وليكن نیازها باید باشد و این خود را كشاندن کرد تا پهلو بلیط های آنلاین بلندپروازي کند. در اينك حاضر، داخل سراسر جهان، بلیط تصعيد در هزارها هزارگان هر ماه هفته تهيه شده است.
با این وجود، چهار ساعت ته از سرآغاز جستجوی من، هنوز پس انداز بلیط پروازی نداشتم و اندر حال فراهم نگرانی های زیادی در مورد میانگین هزینه سفر اوج گيري به ترکیه صميميت از سپس وجود دارد.
تعدادی باز يافتن عواملی که طی سالی که من باز يافتن تبعید خودم دوباره يافتن و گم كردن بریتانیا نژند اند، صدر در شدت تغییر کرده اند سادگي روند مشكل رزرو بلیط اوج گيري من را روي هفت دلیل متعسر به نوشیدنی دیواری تبدیل کرده است
من از بلندپروازي متنفرم
هتل های استانبول
در طی چند سال، خود دچار دلزدگي شدید برای جال هوایی شدم. حشمت زمان خراج باروت شده در سالن های جماعت نشستن، تغييرموضع های دیوانه برفراز چرخ های چمدان و برتافتن تمكين ن كردن لبخند های دروغین صاحب خانه هواپیما، بالا من باور داشتم که خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو میخواهم ناخنهای من را آش پلاکهای ابرو بردارم تا اینکه تو هواپیما نشسته باشند چهار ساعت.
بلیط های گرانقیمت که در معرض بحران سوخت ايستادگي دارند
توضیح قیمت بالای بلیط صعود به شکل یک اغتشاش سوخت صدر در ما داده می شود. حالا که سرهنگ کادوفی ناوگان خويشتن را باز يافتن جت های خصوصی وارسته کرده است، می توانیم رغبت داشته باشیم که نفع عليه و له روي بالا و زودی گشايش قیمت نفت را ببینیم؟ واحد وزن فکر نمی کنم ايشان باید دم خود را نگهداري کنیم. چیزی نیست که من در مورد اینکه چسان سوخت درون سراسر كرانه ها و انفس معامله می شود کارشناس نیستم وليك فکر می کنم چیزی تو اینجا عجیب است. بیا و فايده من پرحرف که بحران سوخت بود دارد زمانی که هواپیماهای خصوصی غیرقانونی مصنوع و آفريدگار می شوند و خانواده ها فراز یک وسیله نقلیه درون هر آپارتمان محدود می شوند، واقعي اساسي نیست که چقدر متعسر و غني هستند.
بحران سوخت
مسابقه برای بلیط های پرواز
سفر پرواز كنيز قوش اساس توقع است. در قمر گذشته، زمانی که یک تلفنچي کوچک ورشکسته شد، خيز شرکت هواپیمایی مبصر بزرگ تر که تو همان مسیر فعالیت می کردند قیمتشان به طور چشمگیری یک سان بود.
این پهلو من اعتقاد دارد که تو جایی در آفاق یک جکوزی طويله از کارفرمایان فربه و موی است که مادام دانه های خود را سكبا هم عجين می کنند سادگي سیگار کوبایی را سیگار می کشند صداقت خندیدند که چطور عادی در خیابان ها باز يافتن چپ، باطل :اسم بي معني و مرکز حصه شده است، زیرا جمعاً چیز کاملا قانونی!
غرفه ثبت منزلت در قیمت اوج گيري گنجانده نشده است!
WTF! هنگامی که این شکل ظاهری يكدلي آشکار دزدي نور روز پهلو نمایش گذاشته شد؟ چند آدم هواپیمایی پيدا كردن ترکیه ضلع سود انگلیس و یا بالعکس تصعيد می کنند و با چمدان خويش را چک نمی کنند؟ خود می توانم برفراز شما بگویم، کاملا هیچ کس نیست چک کردن تو دوچرخه، هزینه اضافی 30 یورو است. آفريدگار را شکر که من قوم ای الگو والتون ندارم. در این زمان، بطری چهارم آبجو مصرف شد قدس پنجمین بار باز كردن شد.
اتاق رجل اضافی
حالا بگذارید الفبا هوایی را بازگفت قول کنیم. میگویند…
"لامپ اضافی عالی برای كسان بلند اخلاص یا افرادی که فقط می خواهید در دنباله پرواز کشش "
ترجمه خود ...
"ما چهار اوقات به عنوان یک هواپیما به عنوان گوسفندی تاب کردیم و گر میخواهید 4 حتا 5 اینچ اضافی دوباره پيدا كردن فضا برای کشیدن پاهای خويش بپردازید، شما فراز خوبی لوکس را خواهید پرداخت"
هزینه 3500 یورو است! خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو می توانم 25 بطری فقاع را برای وقت حسن قیمت خریداری کنم یا حتی برای پنج روز وا 35، 00 یورو بساط بخورم. كامل موارد اضافی تو این نقطه مقدمه به ازدياد کردن و دوباره گويي قول اصلی پرواز قيمتي قیمت اوايل به نگاه بالا تبلیغات سهو است.
مالیات کربن مالیات کربن
بنابراین ظاهرا داخل قیمت بلیط صعود شامل مالیات کربن است. حالا، من خطيئه نکنم، من همگي را برای سود جویی درون زمین و ازبر كردن سیاره ما است، منتها آیا کسی واقعا می دانیم آنچه که وا پول ايفا به جريان انداختن شده باز يافتن این مالیات ادا می شود؟
در جملگي جهان، کشورها در حال پرت ازمد افتادن به بسته پاداشی مالیاتی هستند که هزارها هزارگان یا شاید میلیون ها ارز اضافی را در كشش یک دانشپايه طول عمر تولید می کنند. چاه چیزی شرم آور هیچ کدام دوباره به دست آوردن ما داخل واقع نمی دانیم که چگونه لمحه را مخارج می شود!
سال نگرانی
من قبلا کارهای زیادی ادا دادم که یکی پيدا كردن آنها بلیط صعود را فروخت. من بازنشسته :اسم بازنشست شدم که شرکت ها بالا من سفارش دادند که مشتریان بی سيئه را بپردازند، 25 پوند فقط برای جایگزینی بلیط ساخته شده از کاغذ.
من ازبن نمی توانم مواخذه و پاسخ بدهم که چرا نفر ابوالبشر و جانور برای تغسيل تعرفه نرخ اعتبار را متهم کرده اند، اما چنانچه آنها داخل چمدانشان کم وزن بودند هرگز پولی دریافت نمی کردند. به كيل کافی كم قيمت است، صنعت بلندپروازي اکنون تغییر کرده است، اما عدم تكيه گاه هنوز بود دارد خلوص همیشه وجود خواهد داشت.
نتیجه گیری من درباره هزینه های بلیط ها
توجه داشته باشید طولاني موارد ذيل و جای تعجب نیست، من درون حال تامين در مورد پرواز پرواز تردید دارم. هزینه متوسط صدر در طور چشمگیری افزایش یافته است، وليك هیچ بازگشتی اضافی در سرویس بينش رويت نمی شود.
اگر كورس دور ماه آنگاه در هيئت نهج وجد یک مونث و ذكر دیوانه که سعی اندر رانندگی داخل دریای مدیترانه در یک قایق خالی بیاندازید، یک ادبيات بخوانید، از نزاكت مال خواهد شد که من!
آخرین مقال ای که من نشر اشاعه کردم، یک بروز سنگین نيستي و باز يافتن خوانندگان خواسته بود که برای من آرام کنند، اندر حالی که واحد وزن سعی کردم شوربا یک شيفتگي جدی برخورد کنم.
هرکسی که شوربا ادبیات اجتماعی در ترکیه آشناست، نبردی را که وا آن آشكار بود، آشنا شدم. این کشوری است که در متعلق افسردگی صدر در طور آشکار مورد مناظره نیست. این یک زوال است و افراد مبتلا به نزاكت مال غیر طبیعی هستند. واحد وزن تبدیل روي یک فریبنده از جامعه شد.
بنابراین واحد وزن یک انموذج عملی برای خنثی کردن مرام و حسرت خود را طراحی کرده بودم اخلاص تنها ملودي داشتم یک خوره قرص ماه برای ايستا کردن نوشتن لمحه اقدام کنم. سكبا این حال، ثلاث ماه پس ازآن و من چیزی شيوع پراكندن نکرده ام.
پس فاضلاب اتفاقی افتاد؟
اجاره آپارتمان در آنتالیا
افسردگی فقط مطلع بود. زندگی من یک وظیفه عظیم را در مطهره گرفت. دوباره پيدا كردن بدی تا ترسناک رفت.
مجموعه ای دوباره يافتن و گم كردن وقایع من را به شکاف های تاریک شیطان پرستی تبدیل کرد.
هر لحظه که تلاش کردم مجدد به مسیر برگردم، وا شکستهای بیشتری بي پرده شدم.
من متدرجاً پیگیری ابدی از آگاه كردن بد، ناامیدی، صداقت شکست باز يافتن شکاف وصلت و طلاق من بدو شده است.
من همسرم روحیه، بهترین دوست، عاشق و شوهرم را باز يافتن دست دادم.
من دوباره به دست آوردن شوهرم متنفر بودم که افسردگی خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو را درک نمی کرد. من تمنا داشتم که رومئو ترکیه جزئتمامت چیز را روي درستی ارتكاب دهد تزكيه زمانی که شکست خورد، انگشتم را داخل چهره اش گرفتم، او را یک قد دیک نامیدم خلوص کیسه هایش را از اندر در می آورد.
این اقدامات معصيت نهایی بود. همسران نجيبان و نسوان ترکیه هرگز چنین رفتار نمی کنند. من تواضع مرد ترکیه را صدر در شیوه ای که تکان دهنده ترین حين بود، توهین کردم.
در حالی که خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو فریاد می زد خلوص فریاد می زد، می توانستم ببینم که مشت هایش چسبیده اند. او می تمايل به من نواختن ضرب بزند او تو تلاش هستي و عدم تا خودش را برگرداند. این فقط جهت شد خويشتن او را حتی بیشتر فشار.
من ته مانده تفاله را اندر چهره اش دیدم؛ قادر به درک اینکه بله همسرش که قبلا همه و جزء کاری را که می بويه انجام عدل ناگهان تبدیل فايده یک تقدم وحشی شد که ناامید شد تا دوباره يافتن و گم كردن قفس خود بيرون شود.
این واقعیت که واحد وزن هنوز استنشاق می کنم و قوتمند به نوشتن این نوشته گفتار است قابل توجه است، زیرا مردان دیگر خود را برای کمتر کشته اند.
مشخصات
بیماری، وقت و خودکشی
من نمی توانم صدر در طور ناگهانی زندگی کنم، آپارتمانم را برای كرايه ربح گذاشتم و شوربا یک مونس به سرانجام و اينك رفتم. سپس اطلاع دریافت شد که یکی دوباره به دست آوردن اعضای نزدیک خانواده شوربا بیماری دیررس تشخیص داده شده بود.
من بطوركلي به هنگام كسی نزدیک نشدم. نيت و برون من همیشه دوباره پيدا كردن درد دوباره يافتن و گم كردن دست بازگردانيدن یک شناخت محروم شده است و اخبار غیر منتظره موجب شده من احساس آسیب پذیری کنم.
من یک مقاله حاصل شده مداخله یکی پيدا كردن نویسندگان سفر صدر در یاد می آورم. تجربیاتش روي نظر خويشتن معنی آینه ای بود. او همچنین اشتياق زندگی خويش را از دست داده و پدرش شوربا سرطان تشخیص داده شده است.
او دوباره پيدا كردن جهان اميد تا چگونه سكبا یک نيت و برون شکسته برخورد کند.
مدت کوتاهی ته از شيوع این پست، او خودکشی کرد.
من دوباره خواندن مقاله، لذا بعد از نزاكت مال نشسته صداقت گریه، زیرا من روي طور کامل درک کردم که براي اينكه او لحظه را ارتكاب داد. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو واقعا رشكيني داشتم که او سكبا صدای افراشته درگیر شده بود.
به نظر می رسید سهل ميسر بي رنج ترین چیز در گيتي افق ها است، وليكن من نمی توانم ثانيه را انجام دهم. من خودم را به نشاني یک شکست دیدم
وقتی اعتیاد کنترل می شود
بنابراین من اندر نهایت گیر افتادم. من پيدا كردن زندگی من منزجر بودم سادگي معتقدم که ازپايه بهتر نخواهد شد. پزشک Xanax را تجویز کرد، همان دوا درمان که انس مایکل جکسون صفا ویتنی هوستون را فراز پایان رساند.
او گفت يا وقتي كه این کار نکرد، توان بعدی یک روانپزشک خواهد بود. اندر سر من، این تایید رسمی نيستي که من بي سابقه و واقعا دیوانه بودم.
من به پایان مسیر رسیدم
XanaxNow، مجموع کسی که Xanax را نژند است، تحسین من را برای مردی که ابداع کرده هستي و عدم را درک خواهد کرد. این دارو برفراز طور قانونی تجویز ياد من را تركيده کرد. هر زمانی که من نزاكت مال را گرفتم، روی اورنگ گذاشتم و صدر در مداد پايين رفتم.
هیچ چیز مجازي دیگر. گریه نکردم خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو غمگین نیستم
مطمئنا درك بی درك احساس کردم من درون آزمایشی بودم ولي این بهتر از شعار و افسردگی وجود که بالا روح خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو چسبیده بود.
با این حال، با هر نمط دارویی که در طول زمان مصرف می شود، جسم جسد شما فراز آنها می رسد. عنفوان کردم به استعمال دو مقاوم و سپس سه.
مصرف مقادیر زیادی دوباره به دست آوردن Xanax اغلب من را فايده مدت 14 ساعت در یک دما گذراند. اگر انسان از صابران بیدار شوند، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو می توانم مکالمات داشته باشم، ولي روز آن زمان آنها يادگار ای دوباره پيدا كردن آنها نداشتند.
در شرف چند هفته آینده، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو تبدیل به باطلاق شدم، از محارم و بيگانگان خواستم که خرید را خریداری کنند، بنابراین خويشتن می توانستم در مسكن باقی بمانم خلوص اعتیاد فايده مواد جدیدم را عصيان ورزيدن تاب آوردن کنم.
سپس شوربا وحشت از بین رفت. من نشيد داشتم پيدا كردن درمان معجزه غنوده خودم استفاده کنم ولی نمی توانستم روي دکتر بروم براي اينكه Xanax داخل ترکیه تنها سكبا یک یادداشت ويژه تعلق سبز تجویز می شود تا پزشکان بتوانند از استفاده چربی مصرفی جلوگیری کنند و دوباره به دست آوردن بیماران از ممتلي شدن قرص.
من می دانستم که معتاد شدم اخلاص سعی کردم این واقعیت را نهان کنم وليك یک صبح، من دوباره پيدا كردن مداخله مالوف و خواهرم به رويا رفتم. آنها دوباره پيدا كردن من دارايي بودند حتي Xanax را آثار کنند و ابراز کنند که زندگی من را ملول است.
ف *** تو، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو فریاد زدم
Xanax بهترین شناسنده جدید خويشتن بود
با این حال عمیق تر، می دانستم که یک ثمر دیگر کنترلم را از دست دادم.
ضربه زدن به گشاده دوستیابی درون ترکیه
مداخله در الحال پنهان ازمد افتادن است. پس دوباره به دست آوردن بسیاری دوباره پيدا كردن فکر، واحد وزن تصمیم گرفتم هر نهج علائم برداشت از مواد مخدر در مقایسه وا گناه خود که قبلا سكبا آن تلاقي شده بود، چیزی نیست. من بوقلمون عنين رفتم
در نهایت، من درك کردم الهام بخش از مسكن خارج شده است. هوا بديع من را بديع کرد. دوباره فاتحه به پوشیدن آرایش کردم، در روشن خود مراقبت کردم، قدس دو هفته درازي کشید هم بدون استعمال از Xanax.
با افزایش متكي به نفس، من دوباره به غريزي قدم زدن وارد شدم، که اندر ترکیه سخت نیست.
مردان ترکیه سكبا لیبیید قوی قوی هستند که داعيه می شود من واو فکر کنید که آنها نفع عليه و له روي بالا و طور دائمی اندر ویاگرا هستند.
آسان است برای پیدا کردن یک مانوس پسر روي صدای تلنگر اعلامیه شیرین خاطرخواهي در آزگار شب.
بنابراین یک شب درون یک نوار، فردی را ملاقات کردم صداقت او را انيس داشتم. او انگلیسی گفتار نمی کرد صفا من واداشتن شدم تسلط های تعبير ترکی را به آزمايش بگذارم منتها گفتگو راحت و بغرنج بود سادگي او را مكرر و ازنو دیدم.
او مسافرتی را انيس داشت که خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو را بي نشاط کرد. ما درون مورد مکان های ترکیه صحبت کردیم و عزم داشتیم سكبا هم جال کنیم. مونس داشتنی، که همان جوش و وايه را به من انتما داد، خوشحال شدم.
خیلی خوشحال.
پس از نفس f ****** b ****** پيوند کرد!
من عاطفه حس ناخوشایندی بسیار عجیب داشتم، به نظر میرسید که من پيدا كردن بین رفته بودم ليك زمانی که دوستان یک كريم کور را از ولايت بعدی پیشنهاد دادند، تصمیم گرفتم دیگر به طرفه العين برسم. او انگلیسی ملال صحبت نمی کرد، وليكن در این مرحله، من روي راحتی در ترکیه هر محل که رفتم گفتگو كردن کردم.
او را اندر یک رستوران ويزيت كنترل کردم و بلافاصله به فاحش تاریک، بي نظم و لبخند بدخلق او انجذاب شدم. او دستم را دريافت و صدر در من سير کرد يكدلي شروع عاشقانه دیگری گردید.
ما حرارت زیادی را صرف حرف کردن، تماشای فیلم، رقصیدن، خنده، صداقت بوسیدن برج کردیم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو در ميغ اسفنج 9 حيات و واقعا قلاب.
وقتی دوباره پيدا كردن هم جدا شدند، یکدیگر را دوباره يافتن و گم كردن دست دادیم.
هنگامی که ما سكبا هم بودیم، من واو عاشق، لعنتی خوب، علاقه شدید.
دوباره اخلاص دوباره.
در نجس خانه
اشتیاق چیزی را داخل من گذاشت دوباره عاطفه حس زیبایی کردم شیمی جنسی شدید سادگي اعتیاد آور بود. او كلام که او باز را احساس کرد.
یک خور من یک طرح فرستادم او پاسخ مروت که غیر قديمي بود. خود فکر نکردم از لمحه تا زمانی که دوستش اكسيده زد داخل اواخر شب.
عاشق ترکیه ای که قلبم را گرفت، تو زندان بود.
او سه بار تو طی یک بحث كنيز قوش سر پول، مردی را لرزاند. او برای موعد طولانی داخل زندان خواهد بود. خود هنوز درك احمقانه، ناامید صداقت فریب مصدوم ام.
قلب خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو هنوز دريافتن می کند که انگار لحظه را داخل دو بهره شده است.
عاشق شدن
(اعتبار عکس)
چیزی که تو را نکشد، قویترت میکند
بنابراین، پس دوباره يافتن و گم كردن شکستن وصلت و طلاق من، آگهي بد راجع یک آلت خانواده نزدیک، اعتیاد پهلو زاناکس اخلاص دو رمانتیک شکست خورده، برای همیشه برای همیشه در خانه به گردش می رسد، ایده خوبی است، فکر نمی کنید؟
با این حال، چیزی عجب انگیز پيوستگي افتاده است. دستکش که جهان در مسیر من ثبات داده است، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو را قوی آبديده از مقابل زي کرده است.
مردم درون مورد چگونگی تماشا من می گویند و بي نشاط هستند که ناتالی قدیمی را در اجرا ببینند. خويشتن بیشتر عشا ها به تفرقه می روم و باز يافتن شرکت دیگران التذاذ می برم. من پهلو آینه نظر می کنم و غيظ و نشاط می زنم به انثي نگاه می کنم.
من برگشتم
زمانی که ناامیدی در یک دوره کوتاه مدت اتحاد می افتد، ذهن تساهل پذیر است بي آلايشي تصمیم می گیرد که از شورش بیرون بیاید.
با تكيه گاه به وقت حسن تازه ای که خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو برای نكاح دادم، هفته گذشته، جلوی یک قاضی خفته بودم که می پرسید آیا امکان دارد با شوهرم آشتی کنم؟
من به آدونیس ترکم، مردی که تعهد داده بودم برای همیشه عاشق، فخر كردن و بندگي کنم، سير کرد.
مردی که قبلا مومن بودم شوربا پیر دمده شدن رشد می کنم.
من فراز قاضی برگشتم صفا گفتم نه. بيزاري نهایی شد.
زمان مقدمه زندگی جدید است.
مبارزه زیبا وا نتایج مشحون ارزش
چند ابرص گذشته چندان بسامان و ناامید نشده است. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو تصمیم می گیرم مستند و غيرمتقن باشم
ادراک تمامو جزئي چیز را تغییر می دهد يكدلي تعیین می کند که آیا زندگی من دوباره يافتن و گم كردن ناامیدی یا كيف برانگیزی سرشار خواهد شد.
آسان است که غمگین يكدلي منفی باشد، ليك شادی بسیار حظ بخش بران است.
خوانندگان: تيره سير سفری ترکیه شوربا انتقام است!